میگم مگه اون روز تو کوچه نیومدم پیشت بهت خبر دادم؟
چشاشو بسته داد میزنه چرا مسئله رو شخصی میکنی؟!!!!!!
این ساعته دیگه داره زیادی پر حرفی میکنه.
همش تیییییک تیییییک و شاید بعضی وقتا تاااااک
چرا نمیخواد درک کنه که هیچ اهمیتی براش قائل نیستم؟
همیشه دوست داشتم خفش کنم.
وقتی 5 / 6 سالم بود از صداش خوابم نمیبرد.
یادمه به بابام میگفتم از کار بندازتش تا بتونم راحت بخوابم . خُب حضورش هیچ فرقی به حال من نداشت.
بعضی وقتا سعی میکردم زبونشو یاد بگیرم ، ولی اون دو کلمه بیشتر نمی گفت.
الان فکر کنم میدوم چی میگه ، و البته فهمیدم که تیک تاک هایی که میکنه همیشه شبیه هم نیست . هر دفعه نسبت به شرایط من ، اون هم یه جور دیگه ای میگه تیک تاک.
ولی هنوزم میخوام خفه شه
جدیدا یه فکرایی آزارم میده . با خودم میگم شاید حرفی که میخواد بهم بزنه خیلی مهمه که از بچگی تا حالا داره هی تکرارش میکنه . هر ثانیه . لحنش عوض میشه ولی حرفش عوض نمیشه . نکنه وقتی بفهمم چی داره میگه که دیگه دیر شده باشه؟!
بابام تا حالا زیر بار خاموش کردنش نرفته!
این ساعته هم که هرچی نگاش میکنم از رو نمیره و خفه نمیشه ؛ اَه